جدول جو
جدول جو

معنی نقشه کشیدن - جستجوی لغت در جدول جو

نقشه کشیدن
نقشه: شما خانه ای بنا خواهید کرد و یا خانه خودتان را بنا خواهید نهاد، نقشه ای را ترسیم کردن: فکرهای خوب در سر دارید، نقشه کارتوگرافی: سفر - لوک اویتنهاو
1ـ اگر خواب ببینید نقشه ای را مطالعه میکنید، علامت آن است که امور مأیوس کننده ای گریبانتان را خواهد گرفت. اما به دنبال این امور، سود کلانی نیز به دست خواهید آورد. ، 2ـ اگر خواب ببینید به دنبال نقشه ای میگردید، علامت آن است که در اثر نارضایتی از محیط پیرامون انرژی تازه ای کسب میکنید و به موقعیتهایی بهتر در زندگی دست مییابید. اگر چنین خواب یببیند، نشانه آن است که با آرزوی پاک خود به حوزه برتری در زندگی قدم میگذارد. .
فرهنگ جامع تعبیر خواب
نقشه کشیدن
رسم خريطةٍ
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
نقشه کشیدن
Map, Plot
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نقشه کشیدن
cartographier, tracer
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نقشه کشیدن
kuchora ramani, kupanga
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نقشه کشیدن
mappare, tracciare
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نقشه کشیدن
mapować, planować
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به لهستانی
نقشه کشیدن
составлять карту , планировать
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به روسی
نقشه کشیدن
складати карту , будувати план
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نقشه کشیدن
in kaart brengen, plotten
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به هلندی
نقشه کشیدن
kartieren, planen
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به آلمانی
نقشه کشیدن
mapear, trazar
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نقشه کشیدن
मानचित्र बनाना , खाका बनाना
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به هندی
نقشه کشیدن
绘制地图 , 绘制
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به چینی
نقشه کشیدن
মানচিত্র তৈরি করা , চক্রান্ত করা
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
نقشه کشیدن
memetakan, merencanakan
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نقشه کشیدن
harita yapmak, planlamak
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نقشه کشیدن
지도 그리기 , 그리다
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به کره ای
نقشه کشیدن
نقشہ بنانا
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به اردو
نقشه کشیدن
ทำแผนที่ , วางแผน
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به تایلندی
نقشه کشیدن
למפות , לשרטט
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به عبری
نقشه کشیدن
mapear, traçar
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نقشه کشیدن
地図を作成する , 描く
تصویری از نقشه کشیدن
تصویر نقشه کشیدن
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نعره کشیدن
تصویر نعره کشیدن
فریاد کشیدن، نعره زدن
فرهنگ فارسی عمید
(غُ گِ رِ تَ)
نقاب کشیدن بر چیزی، پرده بر آن انداختن. آن را زیر پرده و روی پوشی پنهان کردن:
نوعروسی است این که از رویش
خاطر او بر او کشیده نقاب.
ناصرخسرو.
چو شد آفتاب مرا روی زرد
نقابی به من درکش از لاجورد.
نظامی.
، نقاب کشیدن از چیزی، نقاب از آن برگرفتن. آن را ظاهر و نمایان کردن. نقاب گشادن
لغت نامه دهخدا
(طَمْ / طُمْ زَ دَ)
ناله زدن. ناله کردن. فریاد و فغان برآوردن. رجوع به ناله شود
لغت نامه دهخدا
(غَ خوَرْ / خُرْ دَ)
نوره به کار داشتن. (یادداشت مؤلف). مالیدن نوره به بدن. واجبی کشیدن. (فرهنگ فارسی معین). ستردن مو. نوره مالیدن. موهای زاید بدن را با مالیدن نوره زایل کردن
لغت نامه دهخدا
(عَ گَ تَ)
با نرده گرد چیزی حصار بستن
لغت نامه دهخدا
(غِ / غَ زَ دَ)
تصویر کردن:
نقش چشم خویش بر بال کبوتر می کشم
طالب دیدار را زین خوبتر مکتوب نیست.
قدسی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نیزه کشیدن
تصویر نیزه کشیدن
نیزه را بلند کردن و بجانب خصم حواله کرد: (جنگجویان نیزه بازند از یمین و از یسار تند خوبان رخش تازند از یسار از یمین) (وحشی. چا. امیر کبیر ص 251)، نور پاشیدن (ایهام بدو معنی) : (نیزه کشیده آفتاب حلقه مه در ربود نیزه این زر سرخ حلقه آن سیم ناب) (شب عربی وار بود بسته نقاب بنفش از چه سبب چون عرب نیزه کشید آفتاب ک) (خاقانی. سج. 41)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوره کشیدن
تصویر نوره کشیدن
نوره مالیدن: اژه کشیدن اژه مالیدن مالیدن نوره به بدن واجبی کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعره کشیدن
تصویر نعره کشیدن
داد کشیدن فریاد کشیدن نعره زدن
فرهنگ لغت هوشیار
حمل ناوه وزنبه گل: برگیرکنندوتبروتیشه وناوه تاناوه کشی خارزنی گردبیابان. (خجسته. لفااق. 91)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناله کشیدن
تصویر ناله کشیدن
ناله کردن ناله زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوره کشیدن
تصویر نوره کشیدن
((رِ. کَ دَ))
مالیدن نوره به بدن، واجبی کشیدن
فرهنگ فارسی معین